مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
بود شیری به بیشه یی خفته موشكی كرد خوابش آشفته آن قَدَر دور شیر بازی كرد بر بر و دوشش اسب تازی كرد آن قدر گوش شیر گاز گرفت گه رها كرد و گاه بازگرفت تا كه از خواب, شیر شد بیدار متغیّر ز موش بدرفتار دست برد و گرفت كلّه موش شد گرفتار ـ موش بازیگوش خواست در زیر پنجه له كندش به هوا برده بر زمین زندش گفت: ای موش لوس یك غازی با دم شیر می كنی بازی! موش بیچاره در هراس افتاد گریه كرد و به التماس افتاد كه تو شاه وحوشی و من موش موش هیچ است پیش شاه وحوش تو بزرگی و من خطاكارم از تو امّید مغفرت دارم شیر از این لابه رحم حاصل كرد پنجه واكرد و موش را ول كرد اتّفاقاً سه چار روز دگر شیر را آمد این بلا بر سر از پی صید گرگ یك صیّاد در همان حول و حوش دام نهاد دام صیّاد گیر شیر افتاد عوض گرگ شیر گیر افتاد موش چون حال شیر را دریافت از برای خلاصی اش بشتافت بندها را جوید با دندان تا كه در برد شیر از آنجا جان این حكایت كه خوش تر از قند است حاوی چند نكته از پند است اولاً, گرنه یی قوی بازو با قویتر ز خود ستیزه مجو ثانیاً, عفو از خطا خوبست از بزرگان گذشت مطلوبست ثالثاً, با سپاس باید بود قدر نیكی شناس باید بود رابعاً, هركه نیك یا بدكرد بد به خود كرد و نیك با خود كرد خامساً, خلق را حقیر مگیر كه گهی سودها بری ز حقیر شیر چون موش را رهایی داد خود رها شد ز پنجه صیّاد در جهان موشك ضعیف حقیر می شود مایه خلاصی شیر نظرات شما عزیزان: |
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |